last samurai

ساخت وبلاگ

تو

که

بازگردی

برایت

جان ....

تو 

که 

باز

گردی

برایت

هرچه هس تو نیست

تو که باز گردی ...

last samurai...
ما را در سایت last samurai دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lastsamuraid بازدید : 27 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 10:41

در فراسویِ مرزهای تنت تو را دوست می‌دارم.آینه‌ها و شب‌پره‌های مشتاق را به من بدهروشنی و شراب راآسمانِ بلند و کمانِ گشاده‌ی پُلپرنده‌ها و قوس و قزح را به ظ بدهو راهِ ڟ راظدر پرده‌یی که می‌زنی مکرر کن.□در فراسوی مرزهای تنمتو را دوست می‌دارم.در آن دوردستِ بعیدکه رسالتِ اندام‌ها پایان می‌پذیردو شعله و last samurai...ادامه مطلب
ما را در سایت last samurai دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lastsamuraid بازدید : 22 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 10:41

ﻣﻦ ﻫﻨوزﮔﺎﻫﯽﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ...ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ...ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ...ﺑﯿﻦ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪﺍﻣﺎ ﻣﻦﻫﻨﻮﺯ ﺗﻮ ﺭﺍﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ. پ.ن: تو همانی که دلم لک زده لبخندش را... last samurai...ادامه مطلب
ما را در سایت last samurai دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lastsamuraid بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 8:51

“برایم بنویس، چه تنت هست؟ لباست گرم است؟برایم بنویس، چطوری میخوابی؟ جایت نرم است؟برایم بنویس، چه شکلی شده ای؟ هنوز مثل آن وقت ها هستی؟برایم بنویس، چه کم داری؟ بازوان مرا؟برایم بنویس، حالت چطور است؟ خوش می گذرد؟برایم بنویس، آن ها چه می کنند؟ دلیریت پا برج last samurai...ادامه مطلب
ما را در سایت last samurai دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lastsamuraid بازدید : 13 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 8:51

می دانی انقدر دلت را از خدا ارزو کرد‌ام که دیگر کلافه شده... نمی داند مگر چقدر از نیامدن خسته نشده ای من که جان دادم... مگر می شود عاشق بود و مگر میشود با تو از جام دوست داشتن نوشید و تمتم عمرم را در مستی به سر نبرم .... چه می شود کرد زندگی من همین است روز هایم را به امید رسیدن شب بگذرانم تا قبل از last samurai...ادامه مطلب
ما را در سایت last samurai دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lastsamuraid بازدید : 48 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 8:51

حاضرم تمام زندگیم را بدهم تا صبح یکی از این روزها تو همانی باشی که با چشمان نیمه باز چشمان نیمه بازش را نگاه کنم... حاضرم تمام ارزو هایم را بدهم تمام خواسته های دیگرم تا تو همانی باشی که بار دیگر میم مالکیت اسمم را صد بزنی... حاظرم تمام روزهای زندگیم را بدهم تا تو با دستانت قلب من را لمس کنی تا آتش last samurai...ادامه مطلب
ما را در سایت last samurai دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lastsamuraid بازدید : 109 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 8:51

دلم برای کسی تنگ استکه آفتاب صداقت رابه میهمانی گلهای باغ می آوردو گیسوان بلندش را به بادها می دادو دستهای سپیدش را به آب می بخشیددلم برای کسی تنگ استکه چشمهای قشنگش رابه عمق آبی دریای واژگون می دوختوشعرهای خوشی چون پرنده ها می خوانددلم برای کسی تنگ استکه همچو کودک معصومیدلش برای دلم می سوختو مهربانی را نثار من می کرددلم برای کسی تنگ استکه تا شمال ترین شمالو در جنوب ترین جنوبهمیشه در همه جا آه با که بتوان گفتکه بود با من وپیوسته نیز بی من بودو کار من ز فراقش فغان و شیون بودکسی که بی من ماندکسی که با من نیستکسیدگر کافی ستپ.ن: چه خبر بدی شنیدم که گفتن دستت سوزوندی کاش دست من بود... last samurai...ادامه مطلب
ما را در سایت last samurai دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lastsamuraid بازدید : 41 تاريخ : چهارشنبه 11 اسفند 1395 ساعت: 4:35

در من کسی باز یاد تو افتاد، امشب بانگی تو را، از درونم صلا داد، امشب من بی‌تو، امشب دلم شادمان نیست اینجا بی‌من تو هر جا که هستی دلت شاد، امشب چشم تو روشن که افروخت بعد از چه شب‌ها یادت چراغی در این ظلمت آباد، امشب دیوار ذهنم پر از سایه‌های گذشته است افتاده بر یک دگر شاد و ناشاد، امشب یک سایه از تو که گوید: «قرار ملاقات، نزدیک آن بوتهٔ سبز شمشاد، امشب!» یک سایه از من شتابان سوی سایهٔ تو با هم مگر سایه‌ها راست میعاد امشب؟ با آنچه رفته است یاد تو یاد خوشی نیست با این همه کاش، صبحی نمی‌زاد امشب  در ذهنم‌ ای چهره‌ات بهترین یادگاری! زیبا‌ترین شعرم ارزانی‌ات باد امشب last samurai...ادامه مطلب
ما را در سایت last samurai دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lastsamuraid بازدید : 115 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 1:33

چو بگذری، قدمی بر دو چشم من بگذارسحر به بوی نسیمت به مژده جان سپرماگر امان دهد امشب فراق تا سحرمچو بگذری، قدمی بر دو چشم من بگذارقیاس کن که منت از شمار خاک درمبکُشت غمزه ی خون ریز تو مرا صد بارمن از خیال لب جانفزات، زنده ترمگرفت عرصه ی عالم، جمال طلعت دوستبه هر کجا که روم آن جمال می نگرمبه رغم فلسفیان بشنو این دقیقه ز منکه غائبی تو و هرگز نرفتی از نظرماگر تو دعوی معجز عیان بخواهی کردیکی ز تربت من بر گذر، چو در گذرمکه سر زخاک بر آرم، چو شمع - و دیگر باربه پیش روی تو، پروانه وار جان سپرممرا اگر به چنین شور، بسپرند به خاکدرون خاک، ز شور درون کفن بدرمبدان صفت که به موج اندرون رَوَد کشتیهمی رَوَد تن زارم درون چشم ترم last samurai...ادامه مطلب
ما را در سایت last samurai دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lastsamuraid بازدید : 37 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 1:33

 نامدگان و رفتگان ، از دو کرانه ی زمان  سوی تو می دوند ، هان ای تو همیشه در میان  در چمن تو می چرد آهوی دشت آسمان  گرد سر تو می پرد باز سپید کهکشان هر چه به گرد خویشتن می نگرم درین چمن اینه ی ضمیر من جز تو نمی دهد نشان  ای گل بوستان سرا از پس پرده ها در آ  بوی تو می کشد مرا وقت سحر به بوستان  ای که نهان نشسته ای باغ درون هسته ای  هسته فروشکسته ای کاین همه باغ شد روان مست نیاز من شدی ، پرده ی ناز پس زدیاز دل خود بر آمدی ، آمدن تو شد جهان آه که می زند برون ، از سر و سینه موج خون  من چه کنم که از درون دست تو می کشد کمان پیش وجودت از عدم زنده و مرده را چه غم ؟ کز نفس تو دم به دم می شنویم بوی جان  پیش تو ، جامه در برم نعره زند که بر درم  آمدمت که بنگرم گریه نمی دهد امان last samurai...ادامه مطلب
ما را در سایت last samurai دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4lastsamuraid بازدید : 140 تاريخ : يکشنبه 8 اسفند 1395 ساعت: 1:33